گفتگو جام به جم با مهدی مرادمند
بله كاملا. پدر و پدربزرگم هر دو در این حرفه بودهاند و من هم از بچگی در كارگاه آنها مشغول بودم. به این رشته، هم علاقهمندم و هم میگویند درآن استعداد دارم.
درس این رشته را هم خواندهاید؟
بله، هم در مدرسه و هم در دانشگاه رشته صنایع چوب خواندهام. صنایع چوب جزو رشتههای فنی و حرفهای است.
دانشآموز درسخوانی بودید؟
آنقدر درسخوان بودم كه اولویت اولم برای انتخاب رشته را ریاضی فیزیك تعیین كرده بودند و اولویت دوم را علوم تجربی. فنی و حرفهای هم اولویت چهارمم بود كه چون به آن علاقه داشتم، انتخابش كردم.
این سؤال را به این علت پرسیدم كه در افكارعمومی كسی كه به سمت رشتههای فنی و مهارتی میرود حتما از نظر تحصیلی ضعیف است.
این تفكر اشتباهی است و لزوما اینطور نیست.
برای انتخاب رشته صنایع چوب كسی مانع شما نشد؟
مسؤولان مدرسه میگفتند باید ریاضی بخوانم و مادرم هم دوست داشت من پزشك یا مهندس شوم، ولی با پدرم كه مشورت كردم به این نتیجه رسیدم بهتر است سراغ چیزی بروم كه به آن علاقه دارم، نه دنبال كاری كه اسم بزرگی دارد.
این رشته چند بخش مختلف دارد كه فقط یك بخش آن كه كابینتسازی و كار با امدیاف است در ایران شناخته شده. در رشته صنایع چوب همه سازههایی كه ساخته میشود از صفر تا صد با چوب است. در طرحهایی كه در مسابقات جهانی باید بسازیم نیز هیچگونه اتصال از طریق پیچ یا میخ وجود ندارد و همه قطعات به صورت نر و مادگی و با اتصالات چوبی به هم وصل میشود.
منظور خارجیها از كابینت آن چیزی نیست كه در آشپزخانه نصب میشود، بلكه آنها به هر سازه چوبی كه كشو داشته یا شكلی مثل میز تحریر یا دراور داشته باشد، كابینت میگویند.
به این ترتیب رشته تحصیلی شما با آن چیزی كه در بازار ایران وجود دارد بسیار متفاوت است.
بله، كاری كه ما میكنیم هیچ ربطی به بازار ندارد ضمن این كه ساخت سازهها با چوب، كار بسیار پرهزینهای است و انجامش در ایران نمیصرفد. ولی برعكس در كشورهای خارجی همه از چوب استفاده میكنند و امدیاف در آنها اصلا كاربرد ندارد.
طرحی كه در مسابقات جهانی روسیه انجام دادید نیز براساس همین تعریف جهانی از كابینت بود؟
بله، ما در ۲۲ ساعت و طی چهار روز سازهای چوبی ساختیم كه هیچگونه اتصالات فلزی نداشت.
برای این مسابقات چقدر تمرین كردید؟
دو سال.
شما چطور ملیپوش تیم مهارت ایران شدید؟
چند نفر بودیم كه سه بار در رشته صنایع چوب در اصفهان با هم مسابقه دادیم و من اول شدم. بعد از چند ماه تمرین تخصصی در مسابقه كشوری شركت كردم و بین ۱۶ نفر اول شدم. شش نفر باقیمانده دوباره با هم مسابقه دادیم كه من اول شدم و جزو سه نفر برتر كشور قرار گرفتم. بین سه نفر باز هم مسابقه برگزار شد و من اول و عضو تیم ملی مهارت ایران شدم.
حتما میدانید كه بیشتر مردم كشور اصلا خبر ندارند ما تیم ملی مهارت داریم و اشخاص كمی هم اعضای این تیم را میشناسند. چه حسی نسبت به این وضعیت دارید؟
حس خیلی بد. همانطور كه مردم تیم والیبال و اعضایش را میشناسند ای كاش ما را هم میشناختند. ورزشكاران مدالآور از سربازی معاف میشوند، اما اعضای تیم ملی مهارت ایران بعد از مدالآوری هیچ اتفاقی برایشان نمیافتد. مسابقه مهارت یك مسابقه جهانی در سطح بسیار بالاست، اما حتی اگر ما در آن موفق شویم هیچ مزیتی برایمان ایجاد نمیشود. در روسیه شخص پوتین، مسؤول برگزاری مسابقات است و در كشورهای دیگر روسای جمهور و وزرا. همین به مسابقات جهانی مهارت اعتبار میدهد، اما در ایران مسؤول مسابقات سمت بالایی ندارد و این باعث میشود قدرت مانور نداشته باشد و نتواند برای اعضای تیم امتیازی بگیرد. قطعا اگر مسؤول مسابقات سمت بالایی داشته باشد راحتتر میتواند مزیتهای بهتری برای بچهها بگیرد.
شما دنبال چه مزیتهایی هستید؟
ما هیچ دلخوشی نداریم كه به خود بگوییم اگر مدال گرفتیم و به كشور برگشتیم فلان اتفاق خوب برایمان میافتد. حتی برخی هزینهها را از جیب خودمان میدهیم.
چه هزینههایی؟
ما برای اعزام به مسابقات یك دست لباس كار خوب و باكیفیت كه راحت باشد میخواستیم، اما به ما گفتند فقط۳۰۰ هزار تومان برای لباس ما هزینه خواهد شد. كفشهای ایمنی در نظر گرفته شده برای ما هم كیفیت نداشت، بنابراین من از جیب خودم پنج میلیون تومان لباس كار خریدم. از این نوع مسائل زیاد است.
در مورد مواد اولیه برای تمرین كه مشكل نداشتید؟
در مرحله تمرینات استانی بعضی كاستیها وجود داشت كه ما با هزینه خودمان تامین كردیم، ولی وقتی وارد تیم ملی شدم همه چیز از نظر امكانات و تجهیزات مهیا بود.
در مسابقات كازان روسیه مهمترین رقبای شما كدام كشورها بودند؟
سوئیس، لهستان، انگلیس، برزیل، روسیه، چین و كرهجنوبی در رشته صنایع چوب بسیار قوی هستند.
یعنی عمدتا كشورهای پیشرفته رقیب شما بودند.
رشته ما به تجهیزات و فناوری بسیار وابسته است و هر قدر تجهیزات حرفهایتر باشد محصول قویتر و باكیفیتتر میشود و چون كشورهای پیشرفته تجهیزات خوبی دارند در عرصه بینالمللی قوی نیز ظاهر میشوند.
این كه كشورهای پیشرفته عمده رقیب ایران هستند این معنی را میدهد كه كشورهای توسعهیافته واقعا و در عمل به مهارتآموزی بها میدهند، در حالی كه ما بیشتر از عمل، شعار میدهیم. درست است؟
دقیقا همینطور است. در ژاپن كسی كه عضو تیم ملی مهارت است به مدت چهار تا پنج سال استخدام میشود و حقوقی میگیرد كه هیچ شركت یا كارخانهای در این كشور آن را پرداخت نمیكند و در نتیجه عضو تیم ملی به خاطر پول وسوسه نمیشود. به این ترتیب این فرد هم شغل دارد، هم درآمد و هم در جایی كه استخدام شده با بهترین تجهیزات با خیال آسوده تمرین میكند. اعضای تیم ملی مهارت ژاپن وقتی از مسابقات جهانی با دست پر برمیگردند نیز هیچ شركتی حق ندارد آنها را استخدام نكند، پس شغلشان تضمین شده است. همچنین دولت ژاپن پس از مسابقات به اینها پاداشی بزرگ میدهد كه با آن میتوانند برای خودشان كسب و كاری راه بیندازند و كارآفرینی كنند. حتی كشور كوچك امارات كه مشكل نیروی انسانی دارد نیروهای ماهر را از خارج به داخل میآورد و بهترین مربیان جهان را برایشان میگیرد تا تیم ملی مهارت خوبی را عازم مسابقات كنند و به این ترتیب كارهای مهارتی در كشورشان توسعه یابد، اما هیچكدام از این اتفاقات در كشور ما رخ نمیدهد.
خبر دارید مدالآوران دوره قبل كشورمان چهسرنوشتی پیدا كردند؟
آنهایی كه مدال آوردند هیچكدام در ایران نیستند، ولی كسانی كه به مسابقات رفتند و مدال نیاوردند یا به كشورهای خارجی رفتهاند یا در ایران هستند و هیچ اتفاقی برایشان نیفتاده. عضو تیم ملی مهارت بودن هیچ مزیتی ندارد. الان مشكل مهم ما سربازی است. اگر دوسالی كه برای مسابقات تمرین كردیم معادل خدمت سربازی قرار میگرفت خیلی خوب بود.
كسانی كه از ایران رفتند آیا از آنها دعوت شد یا به میلخودشان رفتند؟
در مسابقات جهانی مهارت، حامیانمالی بزرگ و كوچك زیادی حضور دارند كه هدف همهشان جذب بهترین نیروهای جهان برای شركتهای متبوعشان است. این شركتها برای جذب نیروهای ماهر و متخصص هزینههای زیادی میكنند، چون میدانند این نیروی انسانی ماهر است كه برایشان تولید پول و ثروت میكند.
چون پدر من همین شغل را دارد و خودم هم در این حوزه كار میكنم دوست دارم در كارگاه خودمان باشم و آن را توسعه دهم و برای كشورم كاری انجام دهم و قدمی برای ایجاد شغلم بردارم، اما اگر به مرحلهای برسم كه ببینم نمیتوانم اینجا به خواستههایم برسم شاید به رفتن فكر كنم.